روح الامین:
نسبت من با فرشچیان همان مخاطب 7 ساله کودکی است که بودم
وبلاگ آفتاب: حسن روح الامین در پی درگذشت زنده یاد محمود فرشچیان، دل نوشته ای در قالب ذکر خاطرات زمان دانشجویی و دیدارش با این هنرمند منتشر نمود.
به گزارش وبلاگ آفتاب به نقل از مهر، حسن روح الامین هنرمند. نقاش که آثار دینی و مذهبی بسیاری را برای ائمه اطهار علیهم السلام ترسیم کرده است، بعد از درگذشت محمود فرشچیان، دلنوشته ای را برای استاد برجسته نگارگر ایرانی منتشر نمود. وی نوشت: «وقتی خودم رو در رویارویی با استاد بزرگ (پیرغلام آستان خاندان علیهم السلام) محمود فرشچیان می بینم یاد چند مقطع می افتم اولیش برمی گرده به سال هفتاد و یک زمانی که هفت سالم بود؛ در منزل دایی بزرگم روی یک دیوار گچی درون یک قاب فلزی یک شاهکار تاریخی و ترجیع بند تصویری از محتشم نقاشان خاندان نقش بسته بود. خیلی ها می گفتند این کار یک روضه مصور و بدون صداست و همه چیز رو راجع به ماجرای کربلا گفته. زین واژگون مخدرات حرم و اسبی بدون سوار! یادم نمیاد از کِی آتش عشق حسینی در دلم شعله گرفت اما دیدن این نقاشی انگار به من این نهیب رو می زد که تو هم بگو از این ماجرای پر حرارت و عشق کربلا. یاد دارم که بارها و بارها با روشهای فنی مختلف این نقاشی رو کپی کردم و هیچ کدوم هم خوب نشد! شاید نخستین بارندگی پس از همون شب اول مهمانی در خونه دایی بود. حس میکردم قاب این نقاشی پنجره ای هست از دیوار گچی خانه دایی من به ظهر سوزان روز دهم محرم سال ۶۱. من تا آخر عمرم در نسبت با محمود فرشچیان بزرگ خودم رو همون مخاطب کوچک ۷ ساله بی سواد ولی علاقمند می بینم. سال ها گذشت و در دوران دانشجویی، زمانی که دانشگاه رشته نگارگری اورده بود و ورودی های نگارگری حیاط دانشگاه رو پر کرده بودن، دهن به دهن می چرخید که استاد فرشچیان اومده دانشگاه. من چون در تمام زندگی ام اهل مرید و مراد بازی نبودم، از رفتارهای بچه ها در رویارویی با استاد فرشچیان تعجب می کردم. یادم میاد، دیگران و به خصوص دخترهای کلاس حتی با دیدن استاد گریه هم کردند!
وسط یک آتلیه توی دانشگاه یک میز بزرگ گذاشتند و از استاد خواستن که روی یک کاغذ بزرگ طرحی بزنه. استاد فرمودند چی بکشم براتون؟. صدا تو صدا بلند شد که استاد چی بکش استاد چی بکش که، یکهو یه خانمی گفت استاد خودتونو بکشید و گریه کرد! من پشت سر استاد ایستاده بودم گفتم استاد ولشون کنید یه اسب بکشید. و اسب کشید. اسب کشیدا شاید شاهکار طراحی استاد نصیب دانشکده هنر ما شد. باآنکه دیگه هیچگاه اون طراحی رو ندیدیم. در طول این سال ها خیلی ها از من پرسیدند که آیا استاد فرشچیان تابه حال با شما ملاقات کرده؟ و من تنها ملاقاتم همون حدود ده دقیقه ای بود که پشت سر استاد داشتم طراحی ش رو تماشا می کردم. و شاید استاد اصلا من رو ندید. از روز گذشته که خبر سفر استاد رو شنیدم بسیاری از اظهارنظرهای کینه توزانه و به صورت کل برآمده از حماقت رو از برخی که خودشون رو هنرمند می دونن شنیدم تصیمیم گرفتم این چند کلمه رو برای شما بنویسم! اول این که هنر بالذات برای خود من هیچگاه ارزشی نداشته، یعنی اگر تمام عالم یک صدا بگن تو توی دنیای هنر جایگاهی نداری نه ناراحت میشم نه چیز دیگه ای اما این که بی هنرانی رو می بینم که با استدلال های آبکی و بدون پشتوانه می خوام ثابت کنند که محمود فرشچیان هنرمند پیشرو و موفقی نبوده و آثارش از درجه کیفی پایین هنری برخورداره، خیلی ناراحتم می کنه. این کینه توزی روشنفکر مآبانه، چند تا دلیل داره اول این که این زبون بسته ها حتی آرزوی این که به حداقل تکنینک و فهم بصری محمود فرشچیان برسند براشون آرزو است و دست نیافتنی، دوم این که شان جایگاهی که محصول محمود فرشچیان داره خیلی بزرگ تر از لباس کوچیک هنره، البته هنری که تو دنیا بهش میگن هنر! که چه بسا بسیاری اش مصداق بل هم اضل! من آثار هنرمندی در درجه محمود فرشچیان رو بالاتر از شان هنرِ حتی اصیل و حقیقت محور می دونم. این تمنای خالصانه به جانب معشوق حقیقی خلقت و اولیای این معشوق است. پس بنابراین این زبان بسته ها فهمی از این مطلب نخواهند داشت. اصل حق حضرت امیر المومنین است. هر کس به انداره ارادت و محبتی که به ایشات دارن قرب پیدا میکنند به ساحت مقدس حق و هر چه نزدیکتر، بلا بیشتر. بسیاری از ماها که ادعای محبت می کنم و حرف محبت می زنیم به انداره محبتمان بلا نمیکشیم. حال آن که عاشق حقیقی و آیینه جمال علی (حضرت خیر النساء) بیشترین بلا رو کشیدند. در آخر باید عرض کنم که کسی مثل محمود فرشچیان دیگه تکرار نمی شه.، »
این مطلب آفتاب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات کابران آفتاب در مورد این مطلب