وبلاگ آفتاب

وضعیت قرمز در نمایش خانگی، احتمال واگذاری استارنت

وضعیت قرمز در نمایش خانگی، احتمال واگذاری استارنت

به گزارش وبلاگ آفتاب، استارنت هم چندان شرایط خوبی ندارد و گویا به علت جنگ و مسایل دیگر تولید مهم ترین سریالش یعنی کنکل متوقف شده است و اخباری از اطراف استارنت می گوید که هلدینگ طبیعت بسیاری از شرایط بازار راضی نیست



به گزارش وبلاگ آفتاب به نقل از خبرگزاری مشرق

، اردیبهشت ۱۳۹۰ است و استیل آذین سقوط می کند. چند روز بعد، مهدی مهدوی کیا یکی از انبوه کاپیتان های آن تیم، مقابل میکروفن خبرنگار ایسنا قرار می گیرد و می گوید: «اتفاقی که برای استیل آذین افتاد همه سرمایه گذاران و آنهایی که می خواستند پول هایشان را به فوتبال بیاورند، ترساند.» خوبی فوتبال همین است؛ بازنده و برنده دارد. اگر نتوانی تیم داری کنی، سقوط می کنی. با ترفندهای صوری نمی شود خودت را سرپا نشان بدهی. هفته قبل، از گوشه وکنار یکی از پلت فرم های تازه تأسیس خبری می رسد؛ صاحبان پلت فرم ذکر شده از ورود به بازار نمایش خانگی پشیمان شده اند. مثل این که بازار وی اودی ها صرف ندارد. انگار اتفاقی دارد می افتد که چندان هم ناآشنا نیست.
استارنت دومین پلتفرمی است که در میانه بالاتر از ۶۰۰ پلت فرم تازه تأسیس توانست خودش را بالا بکشد و محتوایش را منتشر کند. استارنت با دستی پرتر آمد. پخش دو سریال «کنکل» و «جزرومد»، در نگاه اول همه را مطمئن کرد که مقرر است یک بازیگر مهم به نمایش خانگی اضافه شود.

از پلت فرم داشتن پشیمان گشته ایم


اواخر زمستان ۱۴۰۱ که ساترا به شبکه ملی مجوزها پیوست، موجی از شرکت های مختلف اعلام حضور کردند تا مجوز پلت فرم نمایش خانگی دریافت کنند؛ از واردکنندگان غذای حیوانات خانگی گرفته تا بانکها و شرکت های صنایع غذایی. در وهله اول همه چیز منطقی به نظر می رسید. ۱۴۰۱ یکی از سالیان اوج نمایش خانگی بود و تحلیل ها می گفتند سود اصلی صنعت تصویر کشور، مقرر است سهم نمایش خانگی بشود. بوی کباب می آمد. پروسه ثبت و درخواست برای مجوز از ۱۴۰۲ اوج گرفت و حاصلش در ۱۴۰۳ نمایان شد.
ساترا که می خواست انحصار بازار را بشکند، حالا بصورت بالقوه این کار را کرده بود. تا شهریور ماه ۱۴۰۳ بالاتر از ۶۰۰ پلت فرم (البته قسمتی از آنها اشتراک فروش بودند) مجوز گرفتند. صداها از خبرگزاری ها و روزنامه های مختلف بلند شد؛ می گفتند شرایط فعلی و این میزان از مجوز که به هر بنی بشری داده می شود، در آینده ایجاد فساد کند. ساترا در آخرین خبرش درباره ی شرایط پلت فرم ها، در دی ماه ۱۴۰۳، اظهار کرد: «مجوز ۱۰ پلت فرم را باطل کردیم.» حالا از دی ماه بالاتر از ۶ ماه می گذرد و سازمان تنظیم مقررات دیگر هیچ خبری درباره ی پلت فرم های تازه تأسیس یا ابطال شده را روی سایتش بارگذاری نمی کند.
در این شرایط دو حالت فرض می شود؛ اول آنکه دیگر هیچ پلتفرمی ثبت نشده و دوم این که ساترا نمی خواهد با پلت فرم های جدید بهانه دست روزنامه ها و خبرگزاری ها بدهد. هر کدام از این دو فرض را هم صادق بدانیم، باز نتیجه ثابت است؛ همه فهمیده اند که بازار نمایش خانگی کساد است، این شرایط وقتی پررنگ تر می شود که نگاهی به بازماندگان موج پلت فرم های جدید بیندازیم. بازماندگانی که هیچ کدامشان حال وروز خوبی ندارند.

افتتاحیه‌ی خوب و سقوط های چشمگیر


از بین آن ۶۰۰ پلت فرم مجوزگرفته، چهار پلت فرم به تولید اثر رسیده اند. شیدا، استارنت، نمافیلم و زینما، اسامی این سه وی اودی تازه تأسیس است. مالکیت شیدا با بانک گردشگری ست، مالکیت استارنت با هلدینگ طبیعت است و مالکیت پلت فرم سوم یعنی زینما با علی طلوعی، تهیه کننده سینماست.
نمافیلم هم دست یک گروه تبلیغاتی به نام شروه های موج است. بالاتر از یک سال از زمانی که پلت فرم شیدا نماد الکترونیکش را دریافت کرد، می گذرد. شیدا پرخبر کارش را آغاز کرد. پلت فرم نمایش خانگی بانک گردشگری در آغاز مسیرش خبر از تولید سریالی با حضور شهاب حسینی داد. بعد اعلام نمود بامدادان خمار را با نرگس آبیار جلو می برد. در آخر هم اخباری به گوش رسید که شیدا می خواهد پخش سووشون را هم در دست بگیرد که البته موفق نیست.
۱۰ بهمن ماه ۱۴۰۳ نخستین قسمت آبان پخش می شود. کمتر از یک ماه بعد شیدا اعلام می کند که بالاتر از ۵۰۰ هزار اشتراکش به فروش رفته. آن هم تنها با محتوای یک سریال. شیدا گروه دوبلاژ هم راه می اندازد و انگار کار را قوی آغاز نموده. همه چیز خوب جلو می رود. تا این که سریال به نیمه می رسد، کیفیت افت و مخاطب کاسته می شود.
پلت فرم دیگری هم بالا آمد که نامش استارنت بود. استارنت دومین پلتفرمی است که در میانه بالاتر از ۶۰۰ پلت فرم تازه تأسیس توانست خودش را بالا بکشد و محتوایش را منتشر کند. استارنت با دستی پرتر آمد. پخش دو سریال «کنکل» و «جزرومد»، در نگاه اول همه را مطمئن کرد که مقرر است یک بازیگر مهم به نمایش خانگی اضافه شود.
استارنت اعلام می کند برای دیدن سریال هایش نیاز به خریدن اشتراک هم نیست و همه می توانند فقط با نام نویسی در استارنت سریال ها را ببینند. گروه مالی طبیعت به عنوان گرداننده این پلت فرم تمرکزش را روی تبلیغات محصولاتش در سریال ها گذاشته و سه مرتبه (در آغاز، میانه اول و میانه دوم) در هر قسمت از سریال هایش تبلیغات شرکت های زیر مجموعه اش را انجام می دهد. شاید عجیب به نظر برسد اما انگار طبیعت بجای آنکه تبلیغاتش را به سایر پلت فرم ها و سریال ها بدهد، برای تبلیغاتش پلت فرم زده و خیالش را راحت کرده.
بااین حال استارنت هم چندان شرایط خوبی ندارد و گویا به سبب جنگ و مسایل دیگر تولید مهم ترین سریالش یعنی کنکل متوقف شده است و اخباری از اطراف استارنت می گوید که هلدینگ طبیعت بسیاری از شرایط بازار راضی نیست و احتمال واگذاری پلت فرم وجود دارد. نمافیلم شاید در تولید محتوا متفاوت ترین پلت فرم با باقی وی اودی های حاضر بود. نمافیلم بجای آنکه کارش را با سریال شروع کند با رئالیتی شو آغاز کرد.
«عالیجناب» تنها تولید نمافیلم بود که با حضور برخی بازیگران سینما و بازیگران تبلیغات تلویزیونی انجام شد. این برنامه به پیروی از موج تولید «مافیا» در نمایش خانگی ساخته و منتشر گردید. مالک نمافیلم شروه های موج است که یک شرکت تبلیغاتی است. نمافیلم به جز این اثر دست به تولید هیچ اثر دیگری نزد.
دیگر پلت فرم بازار یعنی زینما هم که مقرر است به زودی سریالی را منتشر کند، از همین ابتدا شروع مبهمی داشته. مالک این پلت فرم شرکت نوآوران بامدادان راه سبز است که مالکیتش را علی طلوعی تهیه کننده «بخارست»، «مانکن» و «ملکه گدایان» بر عهده دارد. نوآوران بامدادان راه سبز پیش ازاین پلت فرم فیلم نوا را برعهده داشت که دوسالی فعالیت کرد و در نهایت نماد الکترونیکش منقضی و از دسترس خارج شد. خود طلوعی هم با شرکت نبراس پیکچرز می خواست وارد نمایش خانگی شود که گویا از این مساله منصرف شده است. حالا خبر رسیده، سریالی که قرار بود از جانب نبراس پیکچرز پخش شود به زینما رسیده است. پلتفرمی که سریال «شغال» را مقرر است منتشر کند. سریال جدید شغال به کارگردانی بهرنگ توفیقی و تهیه کنندگی علی طلوعی، اینروزها مراحل غائی آماده سازی خودرا پشت سر می گذارد و مهدی سلطانی و کامبیز دیرباز در آن ایفای نقش می کنند. نکته جالب این اثر، حضور مالک پلت فرم به عنوان تهیه کننده است. از طرفی زینما اعلام نموده مقرر است سریالش را به عنوان محصول مشترک با فیلیمو منتشر کند که این هم خودش، جالب توجه است.

پلنِ ای و بی و سی تان غلط است


چرا از چهار پلتفرمی که موفق شده اند دست به تولید اثر بزنند، همه در معرض ورشکستگی هستند؟ شرکت ورشکسته را استراتژی ورشکسته می سازد. از چهار پلتفرمی که وارد نمایش خانگی شدند، دو مورد برای ابرسرمایه داران است و دو مورد برای سرمایه داران خرد. دو ابر سرمایه دار با استراتژی متفاوتی وارد بازار شدند. شیدا با افتتاحیه مفصل، تبلیغات برای سریال هایی که ۶ ماه از تولیدشان مانده بود و البته با بهره گیری از نام ها و چهره ها وارد چرخه پلت فرم داری شد. بااین حال فقط یک سریالش آماده بود و پس از آن مجبور شد نقشه دومی را در دستورکار قرار دهد. اقدام دوم سهیم شدن در تولید سریال های دیگران بود. استراتژی دوم شیدا بطورکامل به سود پلت فرم های بزرگ و در امتداد قدرتمندتر شدنشان بود.
دیگر ابرسرمایه داری که پلت فرم نمایش خانگی بالا آورده، استارنت است. این پلت فرم همان ابتدای کار محتواهایش را بصورت رایگان عرضه نمود و این را درنظر داشت که در ادامه کار و بعد از جاافتادن آغاز به فروش اشتراک کند و به این شکل در بازار تثبیت شود. مدل انتخابی استارنت شبیه به فروشگاه های زنجیره ای بود که با اشانتیون و نمونه کار می خواهند بازاریابی ابتدایی داشته باشند و پس از مدتی فروششان که بالا رفت و مزیت رقابتی کسب کردند، وارد بازار اصلی شوند. روی کاغذ این استراتژی چندان غلط نیست اما موضوع اصلی در تفاوت ماهوی پلت فرم و فروشگاه زنجیره ای نهفته است. اگر هلدینگ طبیعت می تواند با این استراتژی برای فروشگاه های زنجیره ای اش مخاطب بگیرد این دلیلی بر آن نیست که پلت فرم نمایش خانگی هم به این شکل بتواند مخاطب پیدا کند. از طرفی استارنت از همان شروع مسیر راه اشتباهی را انتخاب نموده چون پیش ازاین پلت فرم هایی مانند تماشاخونه مسیر استارنت را با رایگان سازی محتوا رفته بودند و بعد از مدتی گرفتار توقف در تولید آثارشان شدند.
با این تفاصیل، استارنت می تواند خوشحال باشد در مسیری که انتخاب نموده، حداقل با تبلیغات مکرر محصولاتش، توانسته قسمتی از سرمایه هزینه شده را بازگرداند. شاید اشتباه دیگر استارنت، عرضه تمام سریال هایش بصورت همزمان بود. تولیداتی که این پلت فرم طی یک سال به آن رسیده بود ناگهان بصورت همزمان ارائه شد و در عمل کار را برای ادامه مسیر این پلت فرم سخت کرد. ابرسرمایه دارها را هم که کنار بگذاریم می رسیم به پلت فرم های کوچک و تک محصولی؛ پلت فرم هایی که مهم ترین مشکلشان تک محصولی بودن و نداشتن مزیت رقابتی است. نمافیلم با رئالیتی شوی عالیجناب در عمل پشت دست پلت فرم های بزرگ بازی کرد، البته خیلی دیگر تکراری شده بود، این پلت فرم در زمانی که موج مافیاسازی در کشور خوابیده دست به تولید محتوا در نمایش خانگی زد و در عمل با همین درنظرنگرفتن میل مخاطب، حتی اسمش هم در افواه مردم شنیده نشد و تنها گوشه هایی از برنامه اش در قالب تکه های وایرالی در فضای اینستاگرامی چرخید و بعد از آن این پلت فرم دیگر برنامه اختصاصی ای را بالا نیاورد. سوای این ها نمافیلم در فروش اشتراک از قیمت گذاری اشتباهی بهره برد.
این پلت فرم هم اکنون با اشتراک ۱۵۰ هزارتومانی (برای یک ماه) عرضه شده، این در حالیست که پلت فرم هایی چون شیدا با محتوای تولیدشده با کیفیت تر قیمت اشتراک شان را روی ۱۴۰ هزار تومان تنظیم کرده اند. دیگر پلت فرم بازار یعنی زینما هم همین مشکل را دارد و با قیمت بالای اشتراکش در عمل خودرا از بازی حذف نمود. البته این تنها موضوعی نیست که جایگاه این پلت فرم را در نمایش خانگی تضعیف کرده؛ زینما از اساس کارش را روی اشتباه طرح دوم شیدا بنا کرده است. این پلت فرم محصول اولش را با پلت فرم فیلیمو مشترک کرده تا بتواند هم هزینه های سریال را دربیاورد و هم تبلیغ اثرش بیشتر و بهتر صورت گیرد. غافل از این که با چنین کاری در عمل فروش اشتراک چندانی نخواهد داشت و به عنوان یک پلت فرم برند، مطرح نمی گردد. بااین همه بستگی دارد استراتژی دوم زینما چه باشد، آیا تهیه کننده او که با وضعیت فروش در نمایش خانگی بیگانه هم نیست، بعد از شغال باز هم اثرش را با باقی پلت فرم ها مشترک می کند یا حضور مستقل تری در ادامه مسیرش خواهد داشت.

یک حساب سرانگشتی از نصرفیدن


وضعیت در پلت فرم هایی که اشتراکی نمی فروشند بدتر است. همه وضعیت شرح داده شده، در حالی است که پلت فرم بخواهد تنها با یک سریال کارش را جلو ببرد و آن سریال بتواند موفق ظاهر شود. از طرفی پلت فرم هایی که اشتراک نمی فروشند اوضاع پیچیده تری دارند و در عمل مجبورند هزینه های سریال هایشان را بوسیله تبلیغات تامین کنند. (البته استارنت به جز تبلیغات محصولات هلدینگ تابه حال هزینه ای برای سریال های دیگر نداشته.) در این محاسبه البته باید درنظر گرفت که برخی سریال ها متناسب تعداد قسمت هایشان، بالاتر از سه تا ۶ ماه ادامه پیدا می کنند و اگر بتوانند گیرایی داشته باشند، اشتراک های سه ماهه و بیشتر می توانند به فروش برسانند.
با درنظر گرفتن این مساله شاید در وهله اول این طور به نظر برسد که با اینحال فروش در نمایش خانگی منطقی است اما باز هم مسایل دیگری وجود دارد که کل موضوع را پیچیده تر می کند. اگر درنظر بگیریم که هر قسمت سریال (بدون هزینه تبلیغاتش) چهارمیلیارد هزینه ببرد و در هر ماه چهار قسمت سریال منتشر شود، حدود ۱۶ میلیارد هزینه تولید یک ماهه در نمایش خانگی می شود که این مساله در کنار رقم ۷۰ میلیاردی اشتراک در ماه، سود منطقی ۵۴ میلیاردی را حاصل می شود، بااین حال مسئله اینجاست که این ۵۴ میلیارد یک رقم موقتی است، تولید یک سریال در اصل بالاتر از دوماه طول می کشد و در عمل اگر تا زمان ساخت اثر بعدی سریالی برای پخش وجود نداشته باشد، دیگر دخل ها به خرج ها نمی خواند. از طرفی واچ تایم و میزان تماشا در اصل بعد از مدتی دست خوش تغییر می شود و کلیت درآمد حاصل از اشتراک کاسته می شود. از جانب دیگر وقتی سریالی که در نمایش خانگی آمده پایش به ماهواره ها باز شود میزان مخاطب پلت فرم به شدت کاسته می شود. این را هم درنظر داشته باشید که تمام موقعیت شرح داده شده فقط و فقط درباره ی وضعیتی است که پلت فرم در اوج فروش اشتراکش باشد.

مسئله ای تازه که ممکنست همه چیز را پیچیده تر کند


یکی از مسائلی که بتازگی پیش آمده قانون تسهیم درآمد محتواست؛ قانونی که صدای همه پلت فرم های نمایش خانگی را درآورده و موجب اعتراضشان به رییس جمهور شده است. بر طبق این طرح هزینه های اپراتورها ممکنست تا ۲۰ درصد افزایش پیدا کند و از جانب دیگر هزینه های اینترنت هم بالا خواهد رفت، با این محاسبات، پلت فرم های نمایش خانگی هم (حداقل در کوتاه مدت) لطمه می بینند و طبیعتاً تمایل به سوی تماشای محتوای پلت فرم ها در دیگر بسترها مثل ماهواره بیشتر می شود.
این افزایش ۲۰ درصدی هزینه های اپراتورها مقرر است در جیب تولیدکنندگان دانش بنیان و آن هایی برود که تمرکز بر محتوای فاخر، هم راستا با سیاستهای فرهنگی انقلاب اسلامی دارند و همین مساله سبب شده پلت فرم ها احساس خطر کنند که مقرر است بازیگر دیگری به بازار پرآشوبشان اضافه شود؛ بازیگری که از تسهیلات دولتی می تواند استفاده نماید و سودش در ضرر دیگر پلت فرم هاست. با درنظر گرفتن مجموعه این اتفاقات، هزینه و سرمایه گذاری در بازار نمایش خانگی چندان سودده به نظر نمی رسد و برای خیلی از پلت فرم ها حتی زیان ده هم هست. پلت فرم هایی که اگر با نیت خیر وارد این بازار شده باشند، برای دوام آوردن نیاز به استراتژی های دیگری در عرصه فروش و تبلیغات و سرمایه گذاری دارند و با این مهارتهای فعلی چندان آینده خوش بینانه ای برایشان نمی شود متصور شد. شاید مانند استیل آذین سقوط یکی از آنها بازار را بیش ازپیش بترساند و بجای آنکه تعداد پلت فرم های جدیدالورود بالاتر برود، این لغو مجوزهاست که تصاعد پیدا می کند.
منبع: روزنامه فرهیختگان

منبع:

1404/05/03
12:25:56
5.0 / 5
38
تگهای خبر: الكترونیك , اینترنت , بازی , تبلیغات
این مطلب آفتاب را می پسندید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات کابران آفتاب در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۲ بعلاوه ۲
دوستان وبلاگ آفتاب
پربیننده ترین ها

پربحث ترین ها

جدیدترین ها

Aftablog

وبلاگ آفتاب

سایت ساز آفتاب : با آفتاب، وبلاگ و سایت رویایی ات را به سادگی و قدرت بساز، دنیایت را روشن کن


aftablog.ir - مالکیت معنوی سایت وبلاگ آفتاب متعلق به مالکین آن می باشد