خاطره بازی با تیتراژهای ماندگار-۱۳۰؛
ایراندخت در تقدیر قهرمان ملی خوانده شد
وبلاگ آفتاب: وبلاگ آفتاب: موسیقی تیتراژ سریال ایراندخت به آهنگسازی کامبیز روشن روان و خوانندگی سالار عقیلی همچون ملودی های مهم و قابل اتکایی است که توانسته رنگ و لعابی خوش نقش و دلنشین از خود برجای بگذارد.
دریافت 8 MB
خبرگزاری مهر-گروه هنر-علیرضا سعیدی؛ کارکرد تیتراژ چیزی شبیه به جلد کتاب است که طراحش تلاش می کند با انتخاب عناصر، فرم ها و چینش ها با کمک گرافیک و موسیقی مخاطب یک اثر را در جریان موضوع قرار دهد. شرایطی که گاهی بسیار نکته سنج، اندیشمندانه و حساب شده پیش روی مخاطبان قرار می گیرد و گاهی هم به قدری سردستانه و از روی ادای یک تکلیف الزامی ایجاد می شود که بیننده را از اساس از یک اثر تصویری دور می کند.
آنچه بهانه ای شد تا بار دیگر رجعتی به کلیدواژه «تیتراژ» داشته باشیم، مروری بر ماندگارترین و خاطره سازترین موسیقی های مربوط به برخی برنامه ها و آثار سینمایی و تلویزیونی است که برای خیلی از مخاطبان دربرگیرنده خاطرات تلخ و شیرینی است و رجوع باردیگر به آنها برای ما در هر شرایطی می تواند یک دنیا خاطره به همراه داشته باشد. خاطره بازی بعد از شروع و انتشار در نوروز ۱۴۰۰ و استقبال مخاطبان از آن، ما را بر آن داشت در قالب یک خاطره بازی هفتگی در ایام جمعه هر هفته، روح و ذهن مان را به آن بسپاریم و از معبر آن به سال هایی که حال مان بهتر از این روزهای پردردسر بود، برویم.
«خاطره بازی تیتراژهای ماندگار» عنوان سلسله گزارشی آرشیوی با همین رویکرد است که بصورت هفتگی می توانید در گروه هنر خبرگزاری مهر آنرا دنبال کنید.
در صد وسی امین شماره از این روایت رسانه ای به سراغ موسیقی تیتراژ سریال تلویزیونی «ایرانداخت» با شعر رویا میرفخرایی، آهنگسازی کامبیز روشن روان و خوانندگی سالار عقیلی رفتیم. مسیری که برای بار چندم نشان داد اگر یک خواننده خوش لحن در کنار یک آهنگساز خوش قریحه و خلاق قرار گیرد، بی شک نتیجه موثری از یک محصول موسیقایی می توان دریافت کرد.
چارچوبی که حالا در پروسه تولید و عرضه آثار موسیقایی ایران خصوصاً در عرصه هایی نظیر سریال و سینما آنچنان که باید مانند دهه هشتاد موثر و پر از محصولات پرمخاطب نیست اما بینندگان همیشگی تلویزیون می دانند که اینگونه ملودی ها و نغمه ها چه تاثیرات زیادی بر جذب مخاطب و ماندگاری آثار موسیقایی دارای محتوا ایفا کردند.
سریال «ایراندخت» محصول سال ۱۳۹۶ صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران به نویسندگی محمدرضا ورزی و زهرا عاملی، تهیه کنندگی مصطفی شریفی و کارگردانی محمدرضا ورزی است. یک درام عاشقانه از سالهای پایانی زندگی «ستارخان»، سردار بزرگ ایرانی که نخستین بار در فروردین ماه سال ۱۳۹۷ از شبکه یک سیما پیش روی مخاطبان قرار گرفت.
این سریال تلویزیون همچون اغلب آثار محمدرضا ورزی همچون «فیلسوف ری»، «قائم مقام فراهانی، «سال های خاکستری»، «کریمخان زند»، «سقوط»، «صدراعظم»، «کودتای سیاه»، «ابراهیم خلیل الله»، «پدرخوانده»، «مظفرنامه»، «ستاره خضرا»، «دهخدا»، «عمارت فرنگی» «کیمیاگر»، «سال های مشروطه»، «تبریز در مه»، «ستارخان» و «معمای شاه» قالبی تاریخی داشت و کوشش کرد که با روایتی هم سو با آن چه در قسمتی از تاریخ معاصر ایران خصوصاً عصر پهلوی می گذرد، بینندگان را به سمت خود جلب نماید. شرایطی که بااینکه همچون دیگر سریال های تولید شده توسط ورزی با اما و اگرها، انتقادات و اعتراض ها و پیشنهادهای موثری از طرف منتقدان برای هرچه بهترشدنش مواجه بود اما در آن برهه زمانی اواخر دهه نود که از سریال های پلت فرم ها خبری نبود، توانست طیف زیادی از مخاطبان آن زمان را به سمت خود جذب نماید.
سام قریبیان، اندیشه فولادوند، سعید نیکپور، ایرج راد، بیتا فرهی، حسین پاکدل، ژرژ پطرسی، شکرخدا گودرزی، شایسته ایرانی، آرزو نبوت، زهیر یاری، فرزانه سهیلی، پندار اکبری، فرخ نعمتی، رضا فیاضی، داریوش کاردان، بهزاد خداویسی، فخرالدین صدیق شریف، عزت الله مهرآوران، شهراد بانکی، یوسف صیادی، محمد ساربان، مرتضی آقاحسینی، علیرضا علیا، علی خازنی، محسن صادقی نسب، باران زمانی، حمیرا عظیمی، علی زارع، سام مشایخی، قاسم طاهر احمدی، علیرضا دیلمی، مسعود رحیم پور، محمد ابهری، حسن کریمخان زند، ماهان عابدی، علی زارع، باران زمانی و (با حضور) حسین مسافر آستانه، مسعود آب پرور، صدرالدین شجره، نیکان نیک ابدی، علی محمد خدمتی، مانی آریافر، آریا خرم نژاد بازیگران این سریال تلویزیونی بودند.
اما طبیعتا یکی از مهم ترین محورها و مولفه های موثر سریال ها و آثار سینمایی محمدرضا ورزی موسیقی متن و تیتراژهایش هستند که حتی در بعضی از مجموعه ها نیز از نام و محتوای سریال هم پیشی گرفته اند و توانسته اند تبدیل به آثاری ماندگار و قابل اتکا در عرصه موسیقی شوند. شرایطی که آهنگسازان و رهبران ارکسترهای مختلف را در مقاطعی متقاعد می کرد تا از این ملودی و موسیقی ها در رپرتوارهای کنسرتهای خود بهره برده و این آثار را با قالبی مستقل از آن چه در تصویر شناختیم پیش روی شنوندگان موسیقی جدی قرار دهند. فرآیندی که بااینکه در موسیقی تیتراژهای سریال هایی چون «معمای شاه» و «تبریز در مه» نمود بیشتری داشت اما بطور کلی نشان از توجه و عنایت یک کارگردان به تاثیر موسیقی روی تصویر دارد که می تواند به عنوان یکی از خاصیت های مثبت محمدرضا ورزی در عرصه کارگردانی باشد.
شرایطی که این دفعه در موسیقی و تیتراژ سریال «ایراندخت» هم اجرا شد و محمدرضا ورزی کوشش کرد در ادامه توجهات موسیقایی خود به سریال هایش این دفعه از یک آهنگساز معتبر و امتحان پس داده چون کامبیز روشن روان برای ساخت موسیقی متن و تیتراژ سریالش با همراهی سالار عقیلی استفاده نماید. خواننده ای که خوانش موسیقی تیتراژهای سریال های ورزی برای او بسیار «آمد» داشته و در سالهای اخیر تبدیل به بهترین کارهای خواننده تراز اولی چون او شده اند. مسیری که در هم جواری با یک آهنگساز زبده و خلاقی چون کامبیز روشن روان پیش روی مخاطبان قرار گرفت و جلوه ای دیگر به موسیقی تیتراژ سریال «ایراندخت» داد.
موسیقی «ایراندخت» دارای یک ملودی آرام هم سو با ساختار محتوایی سریال بود که هم برانگیزاننده روحیات مخاطب ایرانی و هم دربرگیرنده حس و حالی نشات گرفته از عشق به میهن داشت و توانست آرامش شیرین و کمتر تجربه شده ای را در آن روزگار به مخاطب منتقل کند. فرآیندی که در آن هم کامبیز روشن روان خوب به طراحی فرمول جلب مخاطب آشنا بود و هم صدا و تکنیک خوانش سالار عقیلی به کمک این خلاقیت آمد تا موسیقی متن و تیتراژی دلنشین تحویل مخاطبان سخت گیر تلویزیون در آن سال ها شود.
کامبیز روشن روان مدتی پیش بود که در یک گفت و گوی رسانه ای درباره ی علل موفقیت و عدم موفقیت موسیقی متن و تیتراژهای سریال ها و آثار سینمایی توضیح داد: امروزه بخش بزرگی از موسیقی های فیلم و سریال، افکت های صوتی مشابهی هستند که به جهت تکرار زیاد و نامربوط، دلزدگی ایجاد می کنند. این در حالیست که پیش ترها موسیقی متن فیلم ها، هویت منحصر به فرد خودرا داشتند.
وی افزو: من یکی از پرکارترین آهنگسازان فیلم در دهه های ۶۰ و ۷۰ بودم؛ زمانی که موسیقی فیلم اثری هنری به حساب می آمد که هم در بالا بردن جنبه های دراماتیکی فیلم ها نقش به سزایی ایفا می کرد و هم اثری هنری محسوب می شد و قابلیت شنیده شدن و اجرای صحنه ای بغیر از فیلم را داشت. آهنگسازان موسیقی فیلم در آن زمان اکثرا دارای تحصیلات دانشگاهی موسیقی بودند و می توانستند موسیقی خودرا بصورت پارتیتور بنویسند که در نتیجه امکان ماندگاری آنها و در صورت نیاز اجرای صحنه ای ممکن بود. اما از نیمه دهه ۷۰ با ورود سینتی سایزرها، سمپلرها و بانکهای صوتی که مرتبا پیشرفته تر و کیفیت شنیداری بهتری را عرضه می کردند، از یک طرف شمار زیادی از جوانان بااستعداد وارد سینما شدند که علاقه و توانایی کار با این ابزار را داشته ولی از دانش موسیقی و آهنگسازی آگاهی چندان نداشتند. آنها می توانستند بدون نیاز به نوازنده ها با کمترین هزینه موسیقی فیلم بسازند که البته خوشایند تهیه کنندگان فیلم بود.
وی اضافه کرد: از طرف دیگر گروهی از نوازندگان که اجرای موسیقی های متن فیلم را انجام می دادند، بیکار شدند. این دگرگونی موجب شد تا از یک طرف، آهنگسازانی که موسیقی خودرا آکوستیک و با اجرای نوازندگان ضبط می کردند و طبعا هزینه بیشتری برای سازندگان فیلم داشت، به مرور حضورشان در فیلم به عنوان آهنگساز کمرنگ تر شود. از طرف دیگر موسیقی فیلم به تدریج کیفیت هنری خودرا از دست داد و تبدیل به صورتی موسیقی کلیشه ای از جنس موسیقی پاپ شد. همین طور تهیه کنندگان و کارگردان هایی که فقط فروش هر چه بیشتر گیشه برایشان مهم بود به تولید فیلم هایی پرداختند که عاری از خلاقیت و نگاه هنری بود و نیاز به همان موسیقی های ماشینی داشت. بدین جهت زمینه برای حذف کارگردان های خوب و متفکر، آهنگسازان تحصیلکرده و نوازندگان استودیویی برقرار شد. ناگفته نماند که در همان سال ها بودند آهنگسازان خوبی که با بهره گیری از مولدهای صوتی، موسیقی های مناسب و تاثیرگذاری هم ساختند.
این آهنگساز بیان کرد: باتوجه به موارد گفته شده از شروع دهه ۸۰ تصمیم گرفتم حضور کمتری در موسیقی فیلم داشته باشم؛ مگر اینکه فیلمی ساخته شود که نیاز به موسیقی آکوستیکی داشته باشد و کارگردان آن با شناختی که قاعدتا باید از آهنگسازان و شیوه موسیقی نویسی و سابقه کاری آنها داشته باشد، آهنگساز مناسب آنرا انتخاب و به کار دعوت کند. به باور من آهنگساز نباید با لابی گری و شیوه های گوناگون، خودرا به کارگردان، تهیه کننده و فیلم تحمیل کند، بلکه باید از جانب کارگردان با آگاهی تمام انتخاب گردد. کاملا مشخص است؛ هنگامی که موسیقی متن نتواند ارتباط منطقی با فیلم برقرار کند و توانایی کمک به بالا بردن کشش های دراماتیکی فیلم را نداشته باشد و ساختار موسیقی ضعیف باشد، نمی توان توقع داشت موسیقی تاثیر مثبتی در فیلم داشته باشد و در حافظه مردم باقی بماند.
روشن روان در بخش دیگری از این گفت و گوی رسانه ای بود که توضیح داد: امروزه بخش بزرگی از موسیقی های فیلم و سریال، افکت های صوتی مشابهی هستند که به جهت تکرار زیاد و نامربوط در فیلم ها، دلزدگی ایجاد می کنند. امروزه می توان بخشهایی از موسیقی های متن را روی فیلم های دیگری گذاشت، بدون این که مشکلی برای فیلم یا بیننده ایجاد کند؛ فرضا بیننده بگوید موسیقی متعلق به فیلم دیگری است. در صورتیکه سابق بر این موسیقی متن فیلم ها هویت منحصر به فرد خودرا داشتند که بطور کامل با فیلم منطبق و درآمیخته بودند. بدین جهت فرضا امروز اگر شما قسمتی از موسیقی سریال «امیرکبیر» یا «گل های داوودی» را بشنوید، فورا تصاویر آن فیلم ها جلوی چشمانتان نقش می بندند. هر چند که این موسیقی ها سی و اندی سال پیش تولید شده اند.
سالار عقیلی هم مدتی پیش بود که درباره ی مؤلفه های موفقیت موسیقی تیتراژ اظهار داشت: یک تیتراژ موفق می تواند موجب بهتر دیده شدن یک سریال هم بشود و در عین حال، موسیقی تیتراژ با فضای سریال هماهنگی دارد و در حقیقت، این ۲ به عنوان مکمل هم هستند. از دید من، خواندن تیتراژ یک فیلم با کاری که هنرمند در یک آلبوم موسیقایی انجام می دهد، بطورکامل متفاوت می باشد. چون موسیقی تیتراژ برای یک فیلم تولید شده و مخاطبان عام تری را در بر می گیرد. درحالی که یک آلبوم موسیقی، برای مخاطبان خاص خواننده، وارد بازار می شود. در نتیجه فضای این ۲ بطورکامل با هم فرق دارد. شاید اگر هر یک از کارهایی که من در حوزه تیتراژ پذیرفته ام، خارج از موسیقی سریال یا فیلم و برای انتشار در یک آلبوم پیشنهاد می شد، اصلاً خواندن شان را نمی پذیرفتم.
به هر ترتیب موسیقی متن و تیتراژ سریال تلویزیونی «ایراندخت» یکی از جلوه های مناسب و باارزش برای معرفی موسیقی تیتراژهای واقعی و دارای اصالت مجموعه های تلویزیونی است که می تواند در آینده ای نه چندان دور به عنوان یکی از الگوهای معتبر و دارای شخصیت مورد توجه قرار گیرد.
منبع: aftablog.ir
itemprop="bestRating">5
166
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب