محققان كشور پاسخ دادند؛
چرا برخی کارکنان بدقلق می شوند؟
وبلاگ آفتاب: به گزارش وبلاگ آفتاب، در سازمان های دولتی و غیردولتی، مکررا دیده می شود که برخی کارکنان چنان از خود بدقلقی نشان می دهند که نه تنها مسئول بالاسری خویش را گرفتار عذاب می کنند، بلکه بقیه کارکنان را هم بی بهره نمی گذارند. اما چه عواملی، کارکنان را به سمت این صفت ناهنجار سوق می دهد؟ محققان در یک مطالعه پژوهشی به این سؤال پاسخ داده اند.
به گزارش وبلاگ آفتاب به نقل از ایسنا، در جامعه امروزی، سازمان ها نقشی نسبتاً غالب و بسیار برجسته دارند؛ تا آن جا که شاید بتوان گفت سازمان ها زندگی ما را شکل می دهند. ما در سازمان ها متولد می شویم، به تحصیل می پردازیم، آموزش می بینیم و اغلب اوقات زندگی خویش را در سازمان ها برای کارکردن می گذرانیم. چگونگی و کیفیت گذراندن این ساعات نسبتا طولانی، هم برای افراد و هم برای سازمان ها بسیار بااهمیت است. گاهی این تجربه زندگی سازمانی، به واسطه کارکردن با افرادی که رفتارهای مثبت و مناسبی از خود نشان می دهند، تجربه ای سازنده و گاهی هم به واسطه اجبار به تعامل و کارکردن با افرادی که رفتارهای بدقلقی از خود نشان می دهند، تجربه ای آزاردهنده خواهد بود.
بر مبنای گفته های محققان، انسان ها، بعنوان اصلی ترین سرمایه سازمانی، مجموعه ای از خصوصیت های روانشناختی، شناختی، هیجانی و رفتاری دارند که متأثر از محیط خانوادگی، فرهنگی و ساختاری متفاوت شکل گرفته اند. نکته مهم آن است که کارکنان، همه این خصوصیت ها و تفاوت ها را با خود به داخل سازمان می آورند و رفتارشان برپایه آنها شکل می گیرد. کارکردن با کارکنان بدقلق به نظر می آید از تجربه های مشترک همه کسانی باشد که در طول مسیر پیشرفت شغلی خود، افراد و سازمان های زیادی را پشت سر می گذارند. گاهی این تجربه تا آن جا آزاردهنده است که به ترک شغل و ترک سازمان منجر می شود. اما بدون شک راهکار برون رفت از چنین تجربه های آزاردهنده ای، نه حذف چنین افرادی از سازمان، بلکه شناسایی مصادیق رفتاری این دسته از کارکنان و به کارگیری راهبردهای تعاملی و ارتباطی مناسب با آن هاست.
در یک مطالعه علمی پژوهشی که در همین زمینه انجام شده است، محققانی از دانشگاه بوعلی سینای همدان به واکاوی علمی بدقلقی سازمانی پرداخته و خصوصیت های کارکنان بدقلق و عوامل مؤثر بر آنها را بررسی نموده اند.
در این پژوهش، گروهی از افراد که تجربه زیسته کارکردن با کارکنان بدقلق را داشتند، انتخاب شده و با مصاحبه نیمه ساختاریافته اطلاعات مورد نیاز پژوهشگران را فراهم آورده اند.
بر مبنای نتایج این تحقیق، رفتارهای بدقلقی در سه دسته شناختی، نگرشی و رفتاری قابل دسته بندی بوده و عوامل محیطی و ساختاری ویژه ای می توانند بعنوان تقویت کننده های این رفتارها در سازمان، به آن دامن بزنند.
به قول روح الله سهرابی، استادیار و محقق گروه حسابداری دانشکده علوم اقتصادی و اجتماعی دانشگاه بوعلی سینای همدان و همکارانش، «فهم مصادیق رفتاری کارکنان بدقلق به افراد کمک می نماید تا با اتخاذ راهبرد تعاملی و ارتباطات مناسب، تجربه آزاردهنده کارکردن با چنین افرادی را به تجربه ای اثربخش تبدیل کنند. همینطور آگاهی از تقویت کننده ها یا عوامل مؤثر بر بدقلقی کارکنان، به رهبران و مدیران سازمان این امکان را می دهند تا با مدیریت این زمینه ها، نسبت به مدیریت کارکنان بدقلق سازمانی اقدام کنند».
آنها در این خصوص می گویند: «در جریان این پژوهش مشخص شد که کارکنان بدقلق دارای یکسری خصوصیت های شناختی و نگرشی هستند که سبب بروز رفتارهای بدقلقی می شوند. خصوصیت های شناختی مانند عدم انتقاد پذیری، خودشیفتگی و خودپایشی اندک و خصوصیت های نگرشی مانند افسردگی، ثبات هیجانی ضعیف و خودگشودگی کم، در تعیین جهان بینی و به تبع آن نوع رفتاری که از فرد سر می زند، مؤثر واقع شده و سبب بروز رفتارهای بدقلقی مانند پرخاشگری، دگرآزاری و لجبازی می شوند و همچنین، این گونه رفتارها در محیط سازمان، زمینه را برای بروز رفتارهای بدقلقی ازسوی سایر کارکنان فراهم می نمایند».
ازسوی دیگر، بنا بر این نتایج، عوامل محیطی نظیر نفاق سازمانی، محیط پویا و فرهنگ چاپلوسی و همینطور عوامل ساختاری مثل ساختار مکانیکی، نظام پرداخت و ماهیت شغل بر جهان بینی و دیدگاه فرد مؤثر بوده و نهایتا شناخت و نگرش فرد را تحت تاثیر قرار می دهند و بدین منوال به صورت غیرمستقیم بر رفتارهای فرد تاثیر می گذارند.
بعنوان نمونه، به بیان سهرابی و همکارانش، «می توان گفت اگر نگرش و شناخت کارکنان در محیط و ساختار سازمان با دیدن برخی خصوصیت ها به سمت ناعادلا نه بودن و یا نابهنجاربودن عوامل محیطی و ساختاری سو پیدا کند، ناگزیر برای حل آن ها مبادرت به بروز رفتارهای بدقلقی می کنند».
در این تحقیق همینطور اشاره شده است اگر دریک سازمان، نظام پرداخت، مبتنی بر ارزیابی عملکرد افراد نباشد و عدالت در آن مشاهده نشود و یا نظام ارزیابی عملکرد، مبتنی بر تلاش و شایستگی افراد نباشد و یا در هردو نظام، ابهام و عدم شفافیت موجود باشد، عملا یک خستگی روحی- جسمی و ناامیدی بر کارکنان مستولی می شود و این مورد را تداعی می کند که هرچه هم بیشتر و بهتر تلاش و عمل نمایند، در ارزیابی عملکرد و در نهایت نظام پرداخت، تاثیر عدالت گونه ای برجای نمی گذارد، بنابراین برخی کارکنان، مستعد بروز رفتارهای بدقلقانه می شوند.
قابل ذکر است این یافته های پژوهشی که بدون تردید بایستی توسط مسؤلان و مدیران به خوبی مورد توجه و مداقه قرار گیرند، در «فصل نامه مطالعات رفتار سازمانی» متعلق به انجمن علمی مدیریت رفتار سازمانی انتشار یافته اند.
itemprop="bestRating">5
332
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب